---♡[]ازدواج اجباری![]♡---
P³⁶
جین:ولش کن ات...وایسا ببینم چرا با این اومدی دیشب پیشش بودی؟
ات:حب...اره ولی اتفاقی نیوفتاد...جدا میگم جین
جین:هوف...باشه...بیا بریم کلاس
ات:باشه....ولی رزی کو؟
جین:نمیدونم دوروزه نیومدع
ات:هوم...یادم باشه امروز بهش زنگ بزنم....اها راستی جین کِی قراره بریم؟
جین:اوه خوب شد یادم اوردی....خب امشب نمیشه ولی فردا شب میام دنبالت باهم قراره بریم پاریس خوبه؟
ات:اوهوم خوبه
جین:خب بریم کلاس بیبی
ات:بریم
...................
جین:هوف...بالاخره زنگ خورد...خب من میرسونمت ات
جونگ کوک:نخیرم شوهرش میرسونتش
جین:تو فعلا خفه شو
ات:عه بس کنین دیگ جین خودم میرم
جین:باشع
جونگ کوک:گفتم نه....من میرسونمت ات
ات:عه گفتم نمیخوام دیگ
جونگ کوک:باشه
...........
ات ویو
راه افتادم سمت عمارتمون وبعد ۱۵مین رسیدم...اخه راه زیادی نبود....رفتم لباس عوض کردم که مامانم صدام کرد
م ات:ات
ات:چیشده؟
م ات:چرا با کوک نیومدی
ات:نمیخواستم با اون بیام
م ات:به هرحال بایدبهش عادت کنی
ات:نمیخوام
م ات:بس کن دیگ ات....راستی فرداشب کوک میاد دنبالت باهم قراره برین بیرون....شبم میری عمارت اون
ات:چی؟....نمیخوام
م ات:همین که گفتم
..........
ات ویو
رفتم اتاقم ولی....جین گفت فرداشب میاد دنبالم...بعد قراره با کوک هم برم بیرون همون شب .....حالا چیکار کنم........
[ادامه دارد...]
[شرط ها]
(۳۰ لایک)
(۳۰کامنت)
(۳فالوور)
_______________________________________
یعنی ات میتونه با جین فرار کنه یانه؟؟؟
__________________________________
حمایت یادتون نره هاااا ツ
جین:ولش کن ات...وایسا ببینم چرا با این اومدی دیشب پیشش بودی؟
ات:حب...اره ولی اتفاقی نیوفتاد...جدا میگم جین
جین:هوف...باشه...بیا بریم کلاس
ات:باشه....ولی رزی کو؟
جین:نمیدونم دوروزه نیومدع
ات:هوم...یادم باشه امروز بهش زنگ بزنم....اها راستی جین کِی قراره بریم؟
جین:اوه خوب شد یادم اوردی....خب امشب نمیشه ولی فردا شب میام دنبالت باهم قراره بریم پاریس خوبه؟
ات:اوهوم خوبه
جین:خب بریم کلاس بیبی
ات:بریم
...................
جین:هوف...بالاخره زنگ خورد...خب من میرسونمت ات
جونگ کوک:نخیرم شوهرش میرسونتش
جین:تو فعلا خفه شو
ات:عه بس کنین دیگ جین خودم میرم
جین:باشع
جونگ کوک:گفتم نه....من میرسونمت ات
ات:عه گفتم نمیخوام دیگ
جونگ کوک:باشه
...........
ات ویو
راه افتادم سمت عمارتمون وبعد ۱۵مین رسیدم...اخه راه زیادی نبود....رفتم لباس عوض کردم که مامانم صدام کرد
م ات:ات
ات:چیشده؟
م ات:چرا با کوک نیومدی
ات:نمیخواستم با اون بیام
م ات:به هرحال بایدبهش عادت کنی
ات:نمیخوام
م ات:بس کن دیگ ات....راستی فرداشب کوک میاد دنبالت باهم قراره برین بیرون....شبم میری عمارت اون
ات:چی؟....نمیخوام
م ات:همین که گفتم
..........
ات ویو
رفتم اتاقم ولی....جین گفت فرداشب میاد دنبالم...بعد قراره با کوک هم برم بیرون همون شب .....حالا چیکار کنم........
[ادامه دارد...]
[شرط ها]
(۳۰ لایک)
(۳۰کامنت)
(۳فالوور)
_______________________________________
یعنی ات میتونه با جین فرار کنه یانه؟؟؟
__________________________________
حمایت یادتون نره هاااا ツ
۱۳.۸k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.